محمد بیدخونی دوشنبه دهم آبان ۱۴۰۰، 5:40
دلم گرفته ز لبخندهای پر کینه
از این جماعت دشنامگوی دیرینه
دگر به هیچ مرامی نمیتوان دل بست
در این زمانه که سنگ است قلب آیینه
رفیق خلوت دیرینهام کجا رفتی؟
که ماند داغ وصالت همیشه در سینه
غم ندیدن تو لحظههای عمرم را
شبیه کرده به حسّ غروب آدینه
بیا که بیتو به هم ریخت وضعمان آقا
در انتظار تو زد چشمهایمان پینه
محمد بیدخونی
برچسب : نویسنده : neyghalama بازدید : 128