محمد بیدخونی شنبه پانزدهم بهمن ۱۴۰۱، 2:14
چند روزی فکر من آشفته بود
بر لبم هرگز گلی نشکفته بود
با خودم گفتم چه دنیایی شده
این زمین پیر بدجایی شده
دیگر از شادی نمیبینم اثر
جای خوبی را گرفته نحس و شر
دیگر این دنیا ندارد فایده
چون که زیر و رو شده هر قاعده
اصل هر کاری دغلبازی شده
حق و باطل جابجاسازی شده
هرچه میجویم کمی انصاف نیست
یک دل پاک و زلال و صاف نیست
جای بخشش هرکه در فکر خود است
گشته خوبی پیش مردم خوار و پست
صحبت مال و منال دنیوی
چیره گشته بر ثواب اُخروی
تا که یک شب در دلم نوری دمید
یاد مولایم به فریادم رسید
حال و روز دل اگرچه ناخوش است
ذکر اوصافِ علی مولا خوش است
آن شجاعِ عادلِ خیبرگشا
آن شهِ کرّارِ مُلکِ لا فتیٰ
نیست در اخلاص و انصاف و عمل
مثل مولا، آن وصیِّ بیبدل
جانشین حضرت خاتم علیست
در عدالت شهرۀ عالم علیست
شهرِ علمِ مصطفی را او در است
ابنِ عمّ و وارث پیغمبر است
عشق زهرا نور چشم مصطفاست
بندۀ مخصوص درگاه خداست
تا نوشتم از علی شیر خدا
روح و جانم مست شد از این ندا
اِکْفیانی یا محمد یا علی
وَانْصرانی یا محمد یا علی
محمد بیدخونی
#میلاد_امام_علی
#روز_پدر
#ماه_رجب
برچسب : نویسنده : neyghalama بازدید : 96