فرصت عاشقی

ساخت وبلاگ
گفتی رهایم کن ولی دلداده ات بودم
دلداده طرز نگاه ساده ات بودم
گفتی رهایم کن برو این عشق پوشالی است
گفتی برو این سینه از مهر و وفا خالی است
من چون کبوتر لیک
در بند دام و دانه ات بودم
گفتم نمی آید ز من دل کندن از رویت
دادم عنانم را به پیچ و تاب گیسویت
خندیدی و گفتی
این عشق را هرگز کران وصل پیدا نیست
در قلب من دیگر برای عاشقی جا نیست
گفتم بمان با من دمی امروز را شاید
فردا نباشد فرصت دیدارِ تو، گفتی
وقت سفر شد صحبت امروز و فردا نیست
تا در کشیدی دامن از عشقم دلم لرزید
اشک از دلم جوشید
بر دامنت لغزید
رحم آمدت بر حال من اما
پوشیده کردی بر نگاهم دیدگانت را
گفتم چراغ دیدگانت را چرا چون شمع
از دیده پروانه سان من نهان کردی
یا با شب گیسو بر افکنده به مهتابت
دل را به شام تیرگی ها میهمان کردی
گفتی ز من بگذر که من قصد سفر دارم
سودای شهری در فراسوها به سر دارم
رفتی و اینک مانده بر جانم
جای نگاه خالی از مهرت
هرشب نگاهم خیره بر ماه است
تا رو کند تصویری از چهرت

محمد بیدخونی- ٢٧ بهمن ٩٢- تهران
سروده های محمد بیدخونی...
ما را در سایت سروده های محمد بیدخونی دنبال می کنید

برچسب : فرصت عاشقی,فرصت عاشقی مهدی دهقان,فرصت عاشقی رمان,فرصت عاشقی pdf,فرصت عاشقي,دانلود فرصت عاشقی,آخرین فرصت عاشقی,دانلودکتاب فرصت عاشقی,دانلود رمان فرصت عاشقی برای اندروید,دانلود رمان فرصت عاشقی pdf, نویسنده : neyghalama بازدید : 220 تاريخ : پنجشنبه 18 شهريور 1395 ساعت: 9:19