سروده های محمد بیدخونی

متن مرتبط با «به كجايي اي گل من» در سایت سروده های محمد بیدخونی نوشته شده است

عشق محمد تو را بَرَد به سماوات

  • محمد بیدخونی چهارشنبه سی ام فروردین ۱۴۰۲، 7:10 عشق محمد تو را بَرَد به سماواتعشق علی ملجأ است و قبلۀ حاجاتای که هوای حسن نموده دل توعشقِ کریمت کشد به سوی کراماتای که هوای حسینِ فاطمه داریهان! مگذاری زمین علامت و رایاتاوست چراغ هدایتی که نمیردکشتیِ فوز است و راهِ کسبِ مقاماتکاش شفاعت شویم در صف محشرروز قیامت به دست مادرِ ساداتمحمد بیدخونی۱۴۰۲/۱/۳۰ شعر آیینی شعر درباره پنج تن بخوانید, ...ادامه مطلب

  • انتظار بهار

  • بیا که یار من و غمگسار من باشیقرار این دل بیمار و زار من باشیمیان وحشت شبهای تار و تنهاییچراغ روح سراسیمه وار من باشیدلم به هیچ کسی جز تو رو نزد امانخواستی تو که دلدار و یار من باشیشبی نرفت که بی چشم تر گذارم سربدان امید که تو در کنار من باشیخزان عمر رسید و جوانیم طی شددوباره می شود آیا بهار من باشی؟بیا که با تو تبسّم به بار بنشیندبیا که باغ پر از برگ و بار من باشیتهران- 27مهر 92 ,انتظار بهار,شعر برای انتظار بهار,در انتظار بهار,آوای انتظار بهار دلکش,شعر انتظار بهار,آوای انتظار بهار دلکش همراه اول,آوای انتظار بهار,آوای انتظار بهار دلنشین,آهنگ انتظار بهار دلکش,چشم انتظار بهار ...ادامه مطلب

  • دل من

  • دارد از عشق تو غم های فراوان دل منشده از دوری تو بی سر و سامان دل مندل من مرغ سبکبال و غمت تیر جفانبرد از اثر تیر غمت جان دل من ,دل من,دل من رای تو دارد,دل من چاوشی,دل من دیگه خطا نکن,دل من گرفته زین جا,دل من چاوشي,دل من گرد جهان گشت,دل من دنیا را شناختی,دل من چاوشی متن,دل من دست بردار ...ادامه مطلب

  • کجایی ای به تو وابسته جان من ای جان

  • کجایی ای به تو وابسته جان من ای جانکه جاری است سرشک نهان من ای جانبه جز تو هیچ کسی در دلم نمی گنجدغمت چو رود روان در روان من ای جانتو مهربانی و هرگز کسی نبوده و نیستبه جز تو قلۀ کوه بیان من ای جانتو باغ آینه هایی تو عین مهتابیکه پرتو نگهت شد از آن من ای جانتو بی کرانه ترین عشق و بی بهانه ترینبهار تازه تویی در خزان من ای جانچه سخت می گذرد لحظه های بی توِ منکه درد ساقه زد از استخوان من ای جانبیا که با تو مرا شور و شوق پرواز استپرنده ام من و تو آسمان من ای جانمحمد بیدخونی/ 3بهمن 92تهران ,به کجایی ای گل من,به كجايي اي گل من ...ادامه مطلب

  • شبی بیا تک و تنها به میهمانی من

  • شبی بیا تک و تنها به میهمانی منکه ریشه دار شده غصه ی نهانی منشبی بیا و بیاور چراغ و آیینهبه خانه ای که ندیده ست شادمانی منبیا و با من تنهای خسته خلوت کنکه سخت می گذرد بی تو زندگانی منبیا به یاد همان عصر سرد پاییزیکه موج و ساحل و دریا همین نشانی منمن از تمام جهان محو و خیره در دریاکه بود موج هر آیینه چون جوانی مننشسته بودم و با خویش فکر میکردمکه چیست رابطه موج و زندگانی مننشسته بودم و یادت چو موج برمی خاستنمیرسید ولی سمت کامرانی منکه آمدی تو نمیدانم از کدامین سمتلبان به خنده گشودی به همزبانی منبه شانه ام سر خود را نهادی و گفتیکه چیست رابطه موج و دلستانی , ...ادامه مطلب

  • بهارت کو؟

  • شهریور زیبا! چرا زردی بهارت کو؟ دلمرده ای همسایه دردی بهارت کو؟ تو سبز و گرم و مهربان بودی چرا اکنون بی روح و دل افسرده و سردی بهارت کو؟ شاید تو هم عاشق شدی کاینگونه غمگینی یا خسته از دنیای نامردی بهارت کو؟ پاییز مرگ خنده های دلنشینت شد اینک ببین با خود چه ها کردی بهارت کو؟   محمد بیدخونی اصفهان شهریور ٩۵, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها